نویسنده: دکتر محمود نجم آبادی




 

مقصود و منظور در این مبحث دستورها و تعالیم پزشکی قرآن است که توسط پیغمبر اسلام (ص) در قرآن کریم بدان اشاره شده و پس از بسط اسلام در میان اقوام و ملل مسلمان که همه آن ها ملزم به اطاعت از تعالیم قرآن شدند اجرا گردیده است. بدین مناسبت در این مبحث نکات لازم را فهرست وار متذکر می گردیم و ضمناً اضافه می کنیم که این تعالیم پزشکی و بهداشتی بعداً با پزشکی ایرانی و رومی و یونانی و هندی و اسکندرانی آمیخته گردیده و نتیجه ای که از ترکیب آن ها به عمل آمد، پزشکی اسلامی نامیده می شود با این تفاوت که پزشکی و درمان و بهداشت و شناسائی بیماری ها بیشتر از تمدن و اطبا غیر عرب بوده است، چنان که در قسمت کلیات به تفصیل آمد.
اکنون بپردازیم به رؤس مسائل پزشکی که در قرآن کریم آمده است:
الف) طب النبی - آن چه که از کتاب کریم مستفاد می گردد و بعدها به نام «طب النبی» مشهور شده از قرآن و فرموده پیغمبر اسلام (ص) است، منتهی بعدها شارحین و مفسرین (و به احتمال قوی صاحب نظران و مطلعین با ذوق و محدثین و اشخاص مطلع از احادیث و اخبار و شاید نساخ و کتاب) بدان اضافاتی کرده اند.
دستورهای قرآن علاوه بر درمان، برای پیش گیری بیماری ها نیز بوده است. طریقه و روش پیغمبر اسلام (ص) در مورد بیماریها بسیار قابل توجه است، چرا که فرمود: «هیچ درد و بیماری بدون معالجه نیست». در آن دوران درمان بیماری ها با سه وسیله مهم عمل می گردید که عبارت بودند از روغن مالی (1)، نیشتر زدن (2)، و داغ کردن (3) که در میان این سه عامل روغن مالی را برتر از همه بود، ولی استعمال سایر داروها را نیز بی نتیجه نمی دانستند.
پیغمبر اسلام (ص) با عقیده و ایمان راسخ برای شفا دادن بیماران به حس لامسه توسل می جست و تشخیص و معالجه بیماری ها را می برد. به علاوه به موجب فرموده های پیغمبر اسلام (ص) در امر درمان بیماران عصبی و روحی شواهد و نظائری دیده می شود که بعدها اثر در روحیه بسیاری از پزشکان مؤمن باقی گذارده است. رسول اکرم (ص) قرائت آیات قرآن را جهت تقویت روح بسیار توصیه می فرموده است.
در میان درمان ها روغن مالی از همه مهم تر به نظر می رسد و برای بستن خون برگ های سوخته پاپیروس و بر ضد استسقا (4) ادرارگیری و بر ضد نقرس حنا (5) استعمال می گردیده است. باید دانست سنا (6) برای اولین بار در دارو سازی و پزشکی در این دوران وارد گردیده است.
ب) حال برویم بر سر سایر مطالب پزشکی و بهداشتی ما خود از قرآن کریم و تعالیم پیغمبر اسلام (ص) که در صدر اسلام و پس از آن در میان مسلمین بسیار متداول بوده و چون مسلمانان در کمال ایمان به قرآن کریم اعتقاد داشتند، این درمان ها و معالجات و یا پیش گیری ها و خلاصه احکام قرانی را طابق النعل بالنعل مجری می داشتند، مضافاً بدان که چنان که آمد پس از رسول اکرم (ص) اضافاتی بدان شده و همان طور که گفته شد به نام «طب النبی» می باشد.
«العلمُ علِمان علمُ الا بَدان و علمُ الادَیان» - این مطلب گفته ی پیغمبر اسلام (ص) است و از آن به خوبی مستفاد می گردد که علم مربوط به بدن بر علم دین مقدم آمده است. چنان که نظامی گنجوی شاعر نامدار ایرانی گوید:
پیغمبر فرمود علم علمان
علم الابدان و علم الادیان»
پس مقدم شناختن علم پزشکی بر علم دین در اسلام بسیار آشکار آمده است.
اکنون به نکات مهمه مأخوذ از پزشکی قرآن می پردازیم.
ج) در مورد بهداشت بدن و پاکیزگی (طهارت) - موضوع خوردن و به اندازه صرف کردن غذا و آشامیدن و خواب و استراحت و استحمام و غسل که بسیار مورد نظر محققان پزشکی می باشد، در آیات و سوره های قرآن کریم حقایقی را آشکار می نماید که بسیاری از موضوعات بهداشتی از آن استخراج می گردد. «... کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لاَ تُسْرِفُوا إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ» یعنی [.... ای فرزندان آدم از نعمت های خدا بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خدا اسراف کنندگان را دوست نمی دارد» (آیه 30 از سوره اعراف - قرآن کریم).
فرموده نبی اکرم (ص) « المعده بیت کل داء و الحمیه را س کل دواء» یعنی [معده خانه تمام دردها و پرهیز بهترین داروهاست]، می رساند که تا چه پایه در مورد بهداشت غذا توجه شده است.
در طب النبی آمده است که: « شُربُ َالالبان مَحضُ الایمان » یعنی [آشامیدن شیرها از ایمان است].
ایضاً در موارد دیگر در باب نوشیدن شیر جهت سلامتی بدن مخصوصاً اطفال تأکید بلیغ آمده است.
در قرآن کریم شیر دادن به کودک توسط مادر دو سال تمام تأکید گردیده است.
«وَ الْوَالِدَاتُ یُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ ... الی آخر آیه» یعنی [ مادران باید دو سال کامل فرزندان شان را شیر دهند ....] (سوره بقره آیه 233- قرآن کریم).
در باب اسراف در خوردن گوشت نیز تأکید است که زیاده روی در آن نشود. از علی امیرالمؤمنین (ع) است که فرمود: «لا تَجعَلوا بُطوُنَکمُ مَقابِر َالحیَوانات» یعنی [شک خود را گور حیوانات قرار ندهید]. این مطلب می رساند که قاعده اسراف در خوردن گوشت نشود.
به شرح ایضاً در مورد نمک دستورهائی داده شده است.
در مورد استحمام و غسل (مخصوصاً غسل های واجب) پیغمبر اسلام (ص) خواسته است: اولاً مردم را به پاکیزگی سوق دهد و ثانیاً اعراب را به نظافت آشنا کند که خواص آن بر همه کس پوشیده نیست. در قرآن کریم غسل و طهارت بدن در بسیاری از آیات آمده است که شرح و ذکر همه آنها باعث تطویل مقال گردد.
باید دانست که اعراب فاتح در ابتدای امر اصولاً قدمی برای وسعت دادن به علوم و یا تکمیل علوم ایرانیان بر نداشتند. تنها منابع و مأخذ معلومات آن ها درباره ی علم پزشکی در دوران جاهلیت همان بود که بیان گردید. بعدها بر اثر تعالیم پیغمبر اسلام (ص) به مناسبت دستورهای اکیدی که در باب طهارت و بهداشت و سایر تأکیدات بلیغه که در باب تندرستی داده شده بود، قدمی فراتر نهاده شده که پس از آن اعراب بر اثر اختلاط با اقوام و ملل مختلفه از تمدن آن ها و نتیجه از پزشکی آن ها استفادات کامل کردند.
اما موضوع آب که در اسلام از مطهرات است، جای هیچ گونه بحث در آن نیست، چرا که در قرآن کریم استفاده از این ماده برای زائذ کردن کثافات و نجاسات در بسیاری از آیات سوره های قرآن آمده و تصور نمی رود به شرح آن احتیاجی باشد.
در مورد صفات آب آشامیدنی و انتخاب آب گوارا به شرح ایضاً در طب النبی اشاراتی گردیده که تقریباً به مانند عقاید و نظرات امروزی است.
در مورد پاکیزگی (طهارت) موضوع بسیار مورد نظر پیغمبر اسلام (ص) بوده که به مسلمانان تأکید بلیغ فرموده است.
استحمام و غسل و وضو گذشته از آن که اصولاً برای نظافت و پاکیزگی بوده در اسلام واجب گردیده است. برای آن که مردم بدان عمل کنند، مخصوصاً در موقع نماز پاکیزگی کامل می باید رعایت شود. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاَةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْنِ ... الی اخرالایه » یعنی [ای اهل ایمان چون خواهید برای نماز برخیزید صورت و دست ها را تا آرنج بشوئید و سر و پاها را تا بر آمدگی پا مسح کنید ...] (آیه ششم از سوره مائده قرآن کریم).
تأکیداتی که در اسلام در مورد غسل های واجب آمده و دوری از زن در مواقع قاعدگی، تمام از نظر پاک کردن بدن از پلیدی ها و کثافات می باشد. موضوع غسل های واجب چه برای مرد و چه زن پس از نزدیکی با یکدیگر و یا برای زن پس از پاک شدن از قاعده و یا وجوب وضو به نحوی که در قرآن کریم آمده است علت غائی آن پاکیزگی و طهارت می باشد. «وَ یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْمَحِیضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِی الْمَحِیضِ وَ لاَ تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى یَطْهُرْنَ ... الی آخرالایه» یعنی [ و سؤال کنند تو را از عادت شدن زنان بگو آن رنجی است که برای زنان در آن حال از مباشرت آنان دوری کنید تا آن که پاک شوند. الخ] (آیه دویست و بیست و دو سوره بقره قرآن کریم).
از طرفی شرایط مربوط به آب برای وضو و غسل و استحمام آن طور که در قرآن آمده، اگر بدان نحو عمل گردد، کاملاً طبق موازین بهداشتی است.
در مورد بهداشت مو و کوتاه کردن آن و بهداشت دهان و مضمضه و گرفتن ناخن و استعمال حوله و شانه و مسواک و امثال آن که در میان مسلمانان رایج است نتیجه اوامر اولیه پیغمبر (ص) بوده است.
«ثلاثه لیس له الاشتراک
المشط و المندیل و المسواک»
یعنی [در سه چیز اشتراک جایز نیست اول شانه دوم لنگ (قطیفه - دستمال) سوم مسواک.
در خاتمه این مبحث اضافه می کنیم که دستورهای بهداشتی چه فردی و چه اجتماعی و احکام قرآنی در مورد شرب وا کل و توجه بعدم اسراف و ترضیع طفل به مدت دو سال چنین مستفاد می گردد که از صدر اسلام و پس از آن در میان مسلمین مجری گردیده که تاکنون نیز ساری و جاری است.
باز متذکر می گردیم که معلومات عرب قبل از اسلام بسیار ناچیز بوده و این مطلب از ادبیات عرب جاهلیت به خوبی مستفاد می گردد که علم پزشکی ارزش چندانی نداشته است، منتهی به واسطه وجود عده ای از اطباء کلیمی که در بلاد مختلفه عربستان سکونت داشتند و معلومات پزشکی آن ها از توراه اخذ شده بود، نظرات مربوط به بیماری شناسی برای آنان تازگی داشته و نتیجه با این نظرات آشنائی یافته اند.
از خلال اشعار و ادبیات دوران جاهلیت عرب از امروء القیس و لبید و نابغه ذبیانی به نکاتی برخورد می کنیم که جسته گریخته از بعضی درمان ها و بیماری ها صحبت شده است. چنان که امروءالقیس که در قرن ششم پس از میلاد مسیح می زیسته از بیماری های عصبی ناشی از الکل رنج می برده و یا آن که لبیدین ربیعه شاعر دوران جاهلیت که اسلام را نیز درک کرده از افرادی جربی با پوستهای کثیف ناپاک ترک خورده نام می برد.
به شرح ایضاً نابغه ی ذبیانی و طرفه بن العبد که قبل از اسلام وفات یافته نکات پزشکی و تشبیهاتی در اشعار خود آورده اند.
د) در مورد بیماری ها و زیان های حاصله از سگ - چنان که می دانیم در جهاز هاضمه سگ طفیلی است به نام اکینو کوک گرانولوزوس(7) که شکل نابالغ آن بر اثر معاشرت انسان و آلودگی غذا با این حیوان آدمی را به کیست هیداتیک (8) مبتلی می کند. از آن گذشته بیماری هاری نیز اگر در سگ پیدا شود قابل انتقال به انسان است و این مطلب پس از هزار و چند صد سال توسط دانشمندان کشف گردیده و در آن دوران احتراز از این حیوان و عدم معاشرت با آن از واجبات بوده، به علاوه بر اثر لیسیدن سگ و آغشته کردن ظروف انتقادی بیماری از حیوان به انسان به عمل می آید. گذشته از آن بیماری های دیگری از قبیل جرب (9) و بعضی انواع کچلی (10) و شپش از سگ به انسان سرایت می کند. که شرح آن ها باعث تطویل مقال خواهد شد.
هـ) در مورد حرمت گوشت خوک و بعضی حیوانات - صریحاً در قرآن کریم آمده است که خوردن گوشت مرده و خوک و خون حرام است. «إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِیرِ وَ مَا أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَ لاَ عَادٍ فَلاَ إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ‌ » یعنی [به تحقیق حرام گردانید خدا بر شما مردار و خون و گوشت خوک را هر چه را که به اسم غیر خدا کشته باشند، پس هر کس بیچاره و محتاج شود در صورتی که به آن تمایل نداشته و به اندازه ی سد رمق نیز تجاوز نکند بر او گناهی نخواهد بود که به قدر احتیاج بخورد به درستی که خدا آمرزنده و مهربان است] (آیه یکصد و هفتاد و دو سوره بقره قرآن کریم). این مطلب دیگر جای شبهه برای شخص نمی گذارد که گوشت حیوان مرده و خون و گوشت خوک حرام شده است.
بدیهی است خوردن گوشت حیوان مرده مولد بسیاری از بیماری هاست و علاوه بر آن گوشت حیوان زده شده (مقصود حیوانی است که با ضربه توسط چوب و غیره کشته شده باشد) نیز حرام می باشد. «حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِیرِ وَ مَا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّیَةُ وَ النَّطِیحَةُ ... الی آخرالایه» یعنی [ حرام شد گوشت بر شما مردار و خون و گوشت خوک و آن کشته اگر به نام غیر خدا بکشند و آن را که خفه کنند و آن حیوانی که بخبه کردن و چوب زدن یا از بلندی افکندن به شاخ زدن به هم بمیرند... الخ] (آیه سوم سوره مائده قرآن کریم).
به طور خلاصه حیوانات به دو دسته تقسیم گردیده است. اول حلال گوشتان دوم حرام گوشتان. به شرح ایضاً در مورد ماهی ها نیز آمده است که گوشت ماهی های فلس دار حلال و آنان که بی فلس می باشند حرام می باشد.
به طور کلی آن دسته از ماهی ها که از گوشت ماهی های کوچک و امثال آن ها تغذیه می کنند حرام و سایر دسته ها حلال می باشند.
و) در مورد مشروبات الکلی - در مورد شرب مشروبات الکلی و نهی مردم از استعمال آن نیز از موضوعاتی است که احتیاج به بحث در آن ها نیز در حقیقت توضیح و اضحات می باشد، چرا که اکنون نیز علمای پزشکی و بهداشت بی به مضرات الکل (بهر صورت و شکل و اسم) برده اند و ما محتاج به تذکر جمیع عوارض حاصله از این سم مهلک در جمیع جهازها و اندام های بدن نمی بینیم. مشروبات الکی در شرع اسلام حرام است «کل مسکر حرام».
تاریخ استعمال مشروبات الکلی بسیار قدیم است. آن چه از تواریخ مستفاد می گردد آن که شراب در جاهلیت عرب و در ایران و روم و یونان استعمال می گردیده است.
مضرات الکل بر قدما مجهول نبوده. در توراه آمده است که اول دفعه مو را کاشت حضرت نوح (ع) و اول کسی که مضرات الکل را دانست باز حضرت نوح (ع) بود. در اسلام که شراب به لقب «ام الخبائث» ملقب شده از آن نظر بوده که مضرات آن خوب شناخته شده است و چنان که می دانیم در موقع فریضه نباید آدمی مخمور باشد.
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَقْرَبُوا الصَّلاَةَ وَ أَنْتُمْ سُکَارَى ... الی آخرالایه» یعنی [ای اهل ایمان هرگز در حال مستی به نماز نیائید ... الخ] (آیه چهل و دوم از سوره نساء قرآن کریم). و باز در جای دیگر در قرآن مجید آمده است:
« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ الْأَنْصَابُ وَ الْأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ‌ » یعنی [ ای اهل ایمان! شراب و قمار و بت پرستی و تیره های گروه بندی (که رسمی در جاهلیت بوده) همه این ها پلید و از عمل شیطان است؛ از آن دوری کنید تا رستگار شوید] (آیه نود از سوره ی مائده قرآن کریم). باز آمده است «إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةَ وَ الْبَغْضَاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاَةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ‌ » یعنی [ شیطان قصد آن دارد که به وسیله ی شراب و قمار، میان شما عداوت و کینه بر انگیزد، تا شما را از ذکر خدا و نماز باز دارد؛ پس آیا از آن دست بر نمی دارید] (آیه نود و یکم از سوره ی مائده قرآن کریم). اما همین شراب در موقع احتیاج و ضرورت به دستور طبیب برای مریض شرب آن مانعی ندارد.
به هرحال این چند شاهد از نظر روشن شدن مطلب مربوط به الکل خواری ذکر شد که نهی از استعمال آن در اسلام آمده است و تا امروز این حکم جاری است و از این جهت می بینیم که تعالیم اسلامی کاملاً مطابق با اصول بهداشتی است.
ز) در مورد ختنه (ختان) - باید دانست که آداب ختان در میان مصریان و کلیمیان از قدیم به شرح ایضاً در کشورهای افریقا نیز رایج بوده و این امر را یکی از امتحانات نوجوانان و انتقال آن ها را از صباوت به شباب می دانستند.
می گویند اول کسی که عمل ختان را شرعاً در میان قوم خود رواج داد، ابراهیم پیغمبر (ع) بود. پس از وی سایر انبیاء بنی اسرائیل به پیروزی از وی در میان کلیمیان آن را مجری می داشتند.
در اسلام ختان یکی از سنن و آن را به مانند پیامبران سلف بر مؤمنین امر و تکلیف شده و توصیه گردیده که هر چه زودتر طفل ختنه گردد. (نزد یهود روز هشتم تولد عمل می شده است).
امروز در باب ختنه عده ای از متخصصین فنی معتقدند که از نظر آزادی رأس آلت و نبودن فاصله بین غلاف و رأس آلت که احتمال جمع شدن و نمو و رشد میکرب ها می گردد، بسیار نافع است.
ح) در ازاله ی مو (تنویر) - موضوع ازاله ی مو از قدیم الایام در تاریخ پزشکی اقوام و ملل آمده است. این امر در میان ایرانیان و یونیان و رومیان رواج داشته که ابتدا از یونان و سپس به روم سرایت کرده است. در روم مو کن جزو ابزار کار سلمانی های رومی بود. قدما ازاله ی مو و یا کندن آن را از نظر زینت عمل می کردند. رومیان موی صورت و سینه و بازو و زیر بغل و زیر ابروها را می تراشیدند. اصولاً زنان رومی از موی بدن تنفر داشتند.
این مختصر از آن جهت آمد که تاریخچه ای از این عمل دانسته شود. بعدها در اروپا این امر کم کم متروک و یا آن که کمتر شد، اما ازاله مو در میان مسلمانان عادت گردیده است.

خلاصه ای از پزشکی قرآنی

به طور خلاصه پزشکی قرآنی را با مطالعه ی این کتاب آسمانی می توان به سه فصل بزرگ (طب، بهداشت، نگاه داری سلامتی و تندرستی) تقسیم نمود.
فصل اول در مورد موضوعات زیر است بدن شرح: پیدایش آدمی که ترقی و توسعه و رشد و نمو را شامل است (تشکیل نطفه و مشیمه و جنین و دوران تکامل آن در رحم زن تا به دنیا آمدن کودک) و طرز پرستاری و شیر دادن کودک و تشریح و وظایف الاعضاء و بیماری شناسی (علل و اسباب و بیماری های مخصوص آدمی و معرفه النفس و روان پزشکی و رابطه بین بیماری های جسم و جان) و درمان اعم از درمان های مخصوص و یا دستورهای دیگر و مرک و معاد؛
فصل دوم در مورد موضوعات بهداشتی است بدین شرح: توجه به بیماری ها و پیش گیری آن ها و بهداشت و سلامتی شخصی (لباس و استراحت و بهداشت و غذا و خوراک و دقت در شرب و اکل) و بهداشت اجتماعی [منزل و توجه به بیماری های مسریه و اتفاقات و بیماریهای عمومی و واگیری (اپیدمی ها)]؛
فصل سوم در مورد موضوعات و وسایل سلامتی و تندرستی است بدین شرح : دقت در غذا و خوراک و عدم اسراف در آن ها و اجتناب از خوردن گوشت های مضره حیوانات (چهار پایان) و الکل و توجه به بهداشت در موضوعات جنسی (رابطه بین زن و شوهر و اجتناب از معاشرت و مباشرت با زنان غیر مشروع و بهداشت تناسلی) و سایر موضوعات از قبیل ختان (ختنه) و روزه و تطهیر و استراحت و امثال آن ها و بهداشت اجتماعی (غسل و دفن و کفن و ضد عفونی نمودن مرده و امثال آن).

نظری اجمالی به غذا و گیاهان و حیوانات شبه جزیره عربستان

باید دانست که سرزمین عربستان از نظر محصولات و گیاهان و رستنی ها به آن اندازه که در سرزمین های مفتوحه به چشم می خورد، چیزی که چشم گیر باشد وجود نداشته است.
از گیاهان داروئی و میوه ها و غلات آن چه که در این سرزمین بود (یا آن که از خارج به آن جا ارمغان آورده شده) عبارتند از خرما و گندم و جو و ذرت و برنج و قهوه و سدرا(11) (که از آن ها صمغ عربی (12) می گرفتند) و مرکلی (13) و مورد (14) و فلوس (15) و دارچین (16) و کندر (17) و کنجد (18) از روغن آن استفاده می شد) و کما (دنبلان کوهی (19) و تاک (که از آن نبیذاز کشمش می ساختند) و زیتون و انار و سیب و زردآلو و بادام و هندوانه و پرتقال و لیمو و موز و نی شکر ( که به ظن قوی نبطیان و یهودیان این گونه درختان و میوه ها را از شمال آورده بودند)، دیده می شده است.
غذای اصلی در عربستان پس از گوشت شتر خرما و شیر بود. از خرما نوشابه نبیذ تهیه می کردند. هسته آن را سائیده به شکل نان به شتر می دادند.
نخل از خارج عربستان به این سرزمین آمده است.
از مطالب دانستنی آن که در عربستان ادویه معطره وجود داشته و عطرسازی می کردند.
تعدادی از پرندگان به مانند عقاب و باز و شاهین و قوش و جغد و کلاغ و هدهد و کاکلی و کبوتر و کبک و از حیوانات اسب و شتر و خر و سگ های نگهبان و شکاری و گربه و میش و بز را باید نام برد، که از گوشت بعضی از پرندگان و حیوانات تغذیه به عمل می آمده است.
باید دانست که در عربستان مار و افعی وجود داشته است. در سفر اشعیاء در توریه از آن ها سخن رفته است. هرودت نیز سخن از وجود مار بالدار عربستان (که در هیچ نقطه وجود ندارد) در کتاب خود آورده است. اسب و شتر عربستان از حیوانات بسیار مشهور بود که از همه حیوانات این سرزمین معروف تر می باشند.
چنین به نظر می رسد که استر پس از تاریخ هجرت به این سرزمین راه یافته است.

پی نوشت ها :

1. Onction
2. Incision
3. Cauterisation
4. Ascite
5. Henne
6. Sene = Cassia Lanceolata
7. Echinocoque granulosus
8. Kyste Hydatique
9. Gale
10. Teigne
11. Epine de Christ
12. Gomme arabique
13. Myrrhe de la Meque
14. Myrte
15. Casse
16. Canelle
17. Encens
18. Huile de Cesame
19. Truffe

منبع :نجم آبادی، محمود؛ تاریخ طب در ایران پس از اسلام (از ظهور اسلام تا دوران مغول)، تهران: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ سوم 1375.